اشاره: ادعای حقوق بشر تمدن غرب، گوش همگان را کر کرده‌است. اما این تمدن خود، سر سوزنی از انسانیت بویی نبرده‌است. اگر امروز موشک‌های کروز آمریکا، افغانستان و عراق را به تلی از خاک مبدل کرده‌است، دیروز نیز اجداد اروپایی‌ عمو سام، مردم آسیا وآفریقا را به خاک و خون می‌کشیدند. مدرنیته از «حقوق بشر» دم می‌زند اما جز مردم مو بلوند و چشم آبی سایرین را مصداق کلمه «بشر» نمی‌داند. آنچه در ادامه می‌آید برگی از تاریخ تمدن سراسر توحش مدرنیته است!

واسکو داگاما (1460-1524) به یک خاندان اشرافی پرتغالی تعلق دارد. در سن 32 سالگی به خدمت دربار پرتغال درآمد و در رأس ناوگان دریایی این کشور برای ماموریتی مهم انتخاب شد. مأموریتی که برای پرتغال قرنی سرشار از شهرت و ثروت فراهم ساخت.
پرتغالی‌ها به فرماندهی «واسکو داگاما» تصادفاً «کالیکوت» را به عنوان مقصد سفر دور و دراز خویش انتخاب نکردند. بلکه نقطه‌ای بود که قریب به دوازده سال پیش به سال 1486 یک مسافر یا جاسوس پرتغالی به نام «پدرو داکا ویلام» به آن جا سفر کرده و در بازگشتش آوازه‌ها، ثروت و شوکت آن را به گوش کانون‌های سیاسی و مالی پرتغال می‌رساند.
 در 8 ژولیه  1497 گاما در رأس ناوگانی مرکب از چهار کشتی، بندر لیبسون را به مقصد هند ترک کرد. و در 22 مه 1498 به بندر کالیکوت در ساحل مالابار هند رسید. در کالیکوت حکمرانان هندی منطقه با نو رسیدگان پرتغالی با گشاده‌رویی برخورد کردند و آمادگی خود را برای ایجاد رابطه تجاری با پرتغالی‌ها اعلام داشتند.
شکوفایی کالیکوت مدیون تجار مسلمانی بود که از نخستین سده‌های هجری در آن مستقر شدند و تا زمان ورود پرتغالی‌ها، در یک دوره آن را به یکی از مراکز مهم تجاری جهان آن روز مبدل ساخته بود. از کالیکوت  بود که سیل کالا‌ها به جنوب شرقی آسیا، چین، آفریقا، عربستان و ایران روانه می‌شد.
کالیکوت از تولید کنندگان بزرگ پوشاک مشرق زمین واز صادرکنندگان مهم ادویه و سایر کالاها بود. در باره‌ی اهمیت صنعت نساجی کالیکوت همین بس که پس از اشغال این بندر به دست پرتغالی‌ها، آنان در سطح وسیع به صادرات پوشاک آن به اروپا پرداختند.
گاما سرانجام در اوایل سپتامبر سال 1499 به لیبسون بازگشت. سفر دوم گاما  با هدف انهدام کامل ناوگان‌ تجاری مسلمانان و استقرار سلطه انحصاری پرتغال بر راه‌های شرق آغاز شد. گاما در رأس ناوگان نظامی نیرومندی با  14 تا 21 کشتی شروع به حرکت کرد. او در مسیر خود ابتدا در بندر کیلوا (بندری در سواحل سومالی و جزیره مهم زنگبار که از مراکز مهم و شکوفای تجاری آن عصر در شرق قاره آفریقا و کانون تجار ثروتمند مسلمان ایرانی و غیر ایرانی بود. کیلوا همان کنیایی امروزی است) خراج مفصلی از حکمران مسلمان شهر گرفت و به کشتار مردم دست زد و سپس به بندر کالیکوت رفت و کشتی‌های تجار مسلمانان را در این بندر نابود کرد. او با تهاجم به بنادر اصلی منطقه، موجی بی‌سابقه از خشونت و وحشت آفرید.
«ارنست ماندل» توصیفی جامع ومنصفانه ازمأموریت گاما به دست داده است:
«سفر دوم گاما (1502-1503) در رأس یک ناوگان جنگی تمام عیار، مرکب از 21 کشتی  شکل می‌گیرد که انحصاری جدید ( انحصار بازرگانی ادویه)، جانشین انحصار مصری – ونیزی شود. این کار بدون خونریزی انجام نشد.
این نوعی جنگ صلیبی بازرگانان فلفل، دارچین و میخک بود که نشانه‌های سفاکی‌های وحشتناک را با خود داشت. علیه «مسلملانان منفور» که پرتغالی‌ها پس از راندنشان از مغرب و سرکوبی‌شان در سرزمین بربرها در انتهای جهان با شگفتی به آنان برخوردند،  ظاهراً با هر وسیله‌ای مجاز بود. سوزاندن و کشتار گروهی، ویران کردن شهرهای بزرگ، سوزاندن کشتی‌ها با سرنشینان آن‌ها، سلاخی اسیران، که دست‌ها و بینی‌ها و گوش‌هایشان را به نشانه تمسخر برای پادشاهان «وحشی» می فرستادند؛ این بود دلاوری‌های « شهسوار مسیح»! او تنها یکی از برهمن‌هایی را که به همان گونه مثله شده بود، زنده گذاشت، زیرا این برهمن می‌بایست نشانه‌های پیروزی هولناک را به گوش حاکمان محلی برساند».
 دستگاه پاپ فرمانی صادرکرد و به «امانوئل» پادشاه پرتغال  لقب پرطمطراق «خداوند دریاداری و فتح و و ظفر و بانی تجارت با اتیوپی، ایران و هندوستان» اعطا شد. بعد از گاما «دالبو کرک» به نصب پرچم پرتغال در هر نقطه قابل تصرف و اشغال اقدام نمود و دستور داد هر کسی در برابر جان نثاران مسیح مقاومت کند گلوله و شمشیر نصیب باد. بدون اجازه دولت پرتغال هیچ کشتی در اقیانوس ها حق عبورنداشت. «هِنری دریانورد» به هنگام «شکار برده» و گاما و دالبوکرک در زمان کشتار و مثله کردن مسلمانان، انهدام کشتی های حامل حجاج مکه و به آتش کشیدن  مساجد و غارت خزاین، خود را « شهسواران مسیح» می‌خواندند. دالبوکرک مفتخرانه خودش را « نابود کننده مسلمانان و آزاد کننده بومیان» می‌نامید.
 پرتغالی‌ها با اعزام دالبوکرک تا 117 سال حکومت بیدادگر و استعماری و پرظلم و خود را در تمامی این نواحی در نهایت قدرت و و خشونت ادامه دادند. راه های دریایی را زیرنظر قرار دادند. حکومت‌ها و عاملان سیاسی را و تجاری را به میل خود تغییرمی‌دادند. عشور و باج و گمرک‌های فوق العاده می‌گرفتند.مساجد را می‌سوزانیدند. و خود را یگانه مالک و فرمانروا تمامی این منطقه می‌شناختند. در اواخر سده شانزدهم به تدریج قدرت دریایی پرتغال رو به افول گذاشت. و مستعمراتی که پرتغال در شرق داشت از هم فرو پاشید و میراث آن به دیگر اروپایی ها به ویژه هلندی‌ها و انگلیسی‌ها، انتقال یافت.

منبع: عبدالله شهبازی، زرسالاران یهودی و پارسی، جلد یک، صص 55 - 35. با تلخیص